سکیری Sekirei
درباره میناتو ساهاشی با 19 سال سن است که دو بار نمیتواند وارد کالج بشود . او بطور اتفاقی با دختری به نام موسوبی آشنا میشود که یک سکیری است و ...
درباره میناتو ساهاشی با 19 سال سن است که دو بار نمیتواند وارد کالج بشود . او بطور اتفاقی با دختری به نام موسوبی آشنا میشود که یک سکیری است و ...
داستان درباره 4 نفر است که هیچ پولی ندارند و به هرکدامشان جداگانه خیانت شده است . آنها تصمیم میگیرند گروهی را تشکیل دهند و پول دربیاورند و ...
داستان درباره مکانی است به نام ماگانو که قلمرو هیولاهای شیطانی به نام کگارو است . جن گیری جوان به نام بنیو آداشینو در آنجا فعالیت میکند که با دیگر جن گیر به نام روکورو انمادو آشنا میشود و ...
داستان درباره پادشاه انگلیس است که در زمان مرگ به الهه آلیستیا میگوید میخواهد تناسخ کند و به یک قهرمان و مبارز خوب تبدیل شود ، اما او به یک دختر زیبا تناسخ میکند و ...
داستان درباره پسری است به نام ماسومه که در زمان کودکی چاق بوده و دختری که به او علاقه داشت به خاطر چاقی او را مسخره میکند . ماسومه که الان یک پسر خوشتیپ است میخواهد از او انتقام بگیرد و ...
داستان درباره کازوما ساتو است که در یک تصادف زندگی کسل کننده اش به پایان میرسد . او یک فرد غیر اجتماعی و عاشق گیم و انیمه است و بعد از مرگ یک الهه زیبا را میبیند که به او فرصت زندگی در یک دنیای فانتزی که عاشقش است را میدهد و ...
داستان درباره زمانی است که موجوداتی غول پیکر روی زمین آمده اند و زندگی مردم را مختل کرده اند . در این میان گروهی که به ناگیموری معروف هستند وظیفه مبارزه با آنها را با استفاده از قدرت جادویی کاناگی دارند و ...
داستان درباره پسری به نام شیم و بهترین دوستش پیائو است که پیائو را برای خدمت در کاخ به آنجا میبرند و آنها از هم جدا میشوند و ...
داستان درباره دو دوست و هم باشگاهی در رشته جودو به نام های میچی سونودا و سانائه تاکیگاوا است که میخواهند در مسابقات شرکت کنند و میچی اعلام کرده بعد از این مسابقات میخواهد ورزش را کنار بگذارد و ...
داستان درباره پسری است به نام هارویوشی کوگا که قدرتمند ترین جادوگر زمان خودش بود که به خاطر خیانت شاگردانش در اخرین نفس ها تناسخ پیدا میکند به اروپای جدید و فانتزی . او در یک خانواده جادوگر با نام سیکا لامپروگ تناسخ پیدا میکند و قدرتی ندارد و ...
داستان درباره شخصی است به نام ماسارو که ثروت زیادی به او رسیده و هر کسی میخواهد به نوعی از چنگش دربیاورد . فردی به نام نارومی به او کمک میکند تا ربوده نشود و ...
ویستریا یه دختر یتیم در یه گوشه امپراتوری بریتانیا در اواخر قرن 19 امه. زندگیش پوچ و تاریکه - تا وقتی که مارباس، یه نامیرای قوی ولی تنها رو میبینه که توسط شکارچی ها زخمی شده. ویستریا و مارباس باهمدیگه امپراتوری رو میگردن و با همدیگه در صلح زندگی میکنن.