خدایان آیداتان فقط صلح را میشناسند Heion Sedai no Idaten-tachi
داستان درباره بوجود آمدن خدایان نبرد به نام های آیداتن است که سالها در صلح زندگی کردند ، تا اینکه امرپاطور ظالم که زوبل نام دارد ، شیاطین را زنده میکند و ...
داستان درباره بوجود آمدن خدایان نبرد به نام های آیداتن است که سالها در صلح زندگی کردند ، تا اینکه امرپاطور ظالم که زوبل نام دارد ، شیاطین را زنده میکند و ...
داستان درباره دختری است که به اجبار از JPX48 فارغ التحصیل شد ولی به آن علاقه ندارد و بعد از آن در مدرسه هنرهای موسیقی و تئاتر که کوکا نام دارد و تمام افراد در آنجا زن هستند ثبت نام میکند و ...
داستان درباره دانش آموزانی است که خودشان و مدرسه شان وارد یک جایی مانند خلا شده و قدرت های خاص بدست آورده اند و ...
داستان درباره پسری است به نام میناتو کیومیزو که عضو تیم واترپولو مدرسه راهنمایی بود ولی به دلیل تصادف و رفتن در کما از این ورزش بیرون آمد . با رفتن به دوره دبیرستان به خودش قول داد که دوباره این ورزش رو شروع کند و ...
داستان درباره پسری است به نام نائویا موکای که به کراشش میرسد ولی بعد از آن دختران زیادی وارد زندگی اش میشوند و ...
تاکهمیچی هانگاکی در بدترین شرایط زندگی خویش است که متوجه می شود دوست دختر سابق و تنها معشوقه زندگیش هیناتا تاچیبانا که در دوران راهنمایی باهم قرار می گذاشتند توسط دارو دسته تبهکاران " توکیو مانجی(صلیب شکسته卍)" کشته شده است، روز بعد از اطلاع از این حادثه تاکهماچی بر روی سکوی ایستگاه قطار بود که یک نفر او را از پشت هل می دهد و او بر روی ریل قطار می افتد، زمانی که تاکهماچی خود را برای مردن آماده کرده بود وقتی چشمان خود را باز می کند متوجه می شود که به دلایلی به 12 سال پیش که اوج دوران زندگی اش بود بازگشته است او برای نجات زندگی معشوقه اش تصمیم میگیرد که خودش را عوض کند و از اینجاست که انتقام او از زندگی شروع می شود.
داستان درباره پسری است به نام کیمیهیکو کیمیزوکا که همیشه در بدترین زمان ، در بدترین مکان قرار دارد و همیشه درگیر مسائل و بحران های مختلف است . روزی گروهی او را میدزدند و و سوار هواپیما میکنند و بعد خود هواپیما هم دزدیده میشود . در آنجا با دختری به نام سیستا با موهای نقره ای آشنا میشود و ...
داستان درباره شاهزاده ای است به نام بوکان که توسط یک جادوگر نفرین شده تا هر کس را که لمس میکند ، بمیرد . او از خانه بیرون انداخته شده و همراه خدمتکارانش که راب و آلیس نام دارند نگهداری میشود . حالا او عاشق آلیس شده ولی نمیتواند او را لمس کند و میخواهد این نفرین را از بین ببرد و ...
داستان درباره زمانی است که یک خون آشام به نام ونیتاس ، برخلاف بقیه خون آشام ها که در زیر نور ماه سرخ متولد می شوند ، او در زیر نور ماه آبی متولد شد و برای همین بقیه همیشه او را مسخره میکردند . او که تنها و غصه دار بود ، گفته شده که او یک گریمور نفرین شده به نام کتاب وانیتاس ساخت که از بقیه انتقام بگیرد و ...
داستان درباره پسری است 12 ساله به نام کوشی ناگومو که وقتی خانه شان آتش میگیرد ، پدرش او را رها میکند و در خیابان میماند . دختزی به نام مینرو کوشی او را میبیند و به خوابگاه دختران میبرد و ...
داستان درباره پسری 20 ساله به نام هاروتو آماکاوا است که در تصادف کشته میشود و در دنیای دیگر در بدن پسری که مادرش به قتل رسیده ، تناسخ میکند . او که در بدن ریو قرار دارد ، عاشق یک شاهزاده خانم میشود و ...
داستان درباره زمانی است که یک پادشاه و یک قهرمان در حال مبارزه هستند که قدرت ماورایی آنها باعث منفجر شدن یک مدرسه میشود و یک دانش آموز دختر در دنیای دیگری با شکل عنکبوت تناسخ میکند و ...