درباره دو برادر به نام های موتا و هیبیتو است که که در سال 2006 یک بشقاب پرنده میبینند و عاشق فضا میشوند . بعد از چندین سال موتا از کار احراج میشود و چون از علاقه اش همه خبردار بودند ، مادرش نامش را به سازمان فضایی ژاپن میفرستد و ...
داستان درباره پسری است 14 ساله به نام کیوکی که سگ یکی از اعضای یک گروه موسیقی راک را نجات میدهد و زندگی بدون هدفش تغییر میکند و ...
داستان درباره کشور ژاپن است که در آینده دور به خاطر شکست در آزمایشات انرژی هسته ای به یک ویرانه تبدیل شده و تمام چیزی که باقی مانده صحرای بزرگ کانتو است . مردی منحرف به نام سونابوزو در آنجا برای زنده ماندن و امرار معاش هر کاری میکند و ...
داستان درباره پسری است به نام ویلیام تواینینگ که وقتی میفهمد خانواده اش ورشکست شده اند به خانه برمیگردد تا در این مشکل کمک کند . او به یک اتاق در زیرزمین میرود و چراغ جادویی پیدا میکند که یکی از شیاطین احضار میشود و میگوید او باید رهبر بعدی دنیای شیاطین را انتخاب کند و ...
داستان درباره دانش آموزان آکادمی کاواکامی است که در آن شهر که فرهنگ سامورایی حرف اول را میزند ، تحصیل میکنند . این آکادمی به روحیه فداکاری ، مبارزه و وفاداری معروف است و ...
استان درباره فنگ شی است که قدرتی خاص دارد و میخواهد جهان را زیبا و پاک کند ، ولی در کنار مبارزه با دشمنان ، باید با دختران زیبایی که دور و اطرافش هستند هم برای نفسش مبارزه کند و ...
داستان درباره پسری است که نویسنده است و در مسابقات هیچ وقت برنده نشده . دختری که همیشه در این مسابقات پیروز است خواهر اوست و او خودش خبر ندارد و به تازگی متوجه این قضیه میشود و ...
داستان درباره پسری است به نام شینوزاکی که کارمند است و رئیس و ارشد دختری مهربان و بسیار زیبا به نام شیوری کاتاسه است که او را لوس کرده و ...
داستان درباره دختری است کارمند که در زیر یک نیمکت بچه گربه ای را پیدا میکند و او را بزرگ میکند . این گربه از او آشپزی و خانه داری را یاد میگیرد و رفته رفته به یک استاد آشپزی تبدیل میشود و ...
داستان درباره پسری است به نام کائده که همکلاسی دختری به نام می آی است . او عاشق این دختر میشود ولی دختر مشکلی که دارد این است که خیلی وقت ها عینکش را فراموش میکند و این شروع یک رابطه زیبا است و ...
داستان درباره پسری است که با فشار دوستانش ، به دختر همکلاسی اش پیشنهاد رابطه میدهد ولی او رد میکند . انقدر که این پسر پافشاری میکند تا بالاخره ان دختر قبول میکند و ...
داستان درباره پسری است به نام آکمیتسو آکاگامی که میخواهد از خانواده اش فاصله بگیرد و بنا بر دلایلی دوست دارد نام خانوادگی اش را تغییر بدهد . او برای این کار به به معبدی بودایی میرود که پر از دختران زیبا است و ...
