ارواح معروف به «یوکای» که در یک بُعد دیگر پنهان شدهاند، در جهان ما ساکن هستند. در حالی که بیشتر آنها کاری با انسانها ندارند، اما یک زیرمجموعه خاص، صلح بین «یوکای» و انسانها را تهدید میکند. «کوتوکو ایواناگا» از زمانی که پذیرفت که «خدای خرد» آنها شود، به عنوان میانجی بین این دو قلمرو عمل کرده و مشکلات فراطبیعی را که برایشان پیش میآید حل میکند. در یک بیمارستان محلی، «کوتوکو» به «کورو ساکوراگاوا»، دانشجوی دانشگاهی نزدیک میشود که رابطه طولانی مدتش با یک جدایی ناگوار به پایان میرسد. «کوتوکو» احساساتی نسبت به او دارد و مشکوک است که چیزی فراطبیعی در ظاهر بیضرر او پنهان شده است، بنابراین از «کوتو» برای کمک به «شماکای» کمک میخواهد. دو سال بعد، اخباری پا میگیرد که مربوط به آیدلیست که به طور تصادفی توسط تیرهای فولادی له شد و جان خود را از دست داد. با این حال ماهها بعد، مشاهدهها از زنی بدون چهره حکایت میکنند که از تیر آهن به عنوان سلاح استفاده میکند. همانطور که برای هر مشکل ماوراءطبیعی صدق میکند، «کوتوکو» و شریک زندگیاش تصمیم میگیرند که جلوی این نیروی شوم را بگیرند، اما این پرونده ممکن است بسیار شیطانیتر و شخصیتر از آن چیزی باشد که آنها میتوانستند فکر کنند...