اورینت، گونه Orient
مردم «هینوموتو» که 150 سال پیش از حکومت ساموراییها رها شدهاند، زندگی مسالمتآمیزی دارند و به خدایان به رهاییبخشهای خود (شیاطینی که شکلهای واقعیشان مورد تردید است) احترام میگذارند. «موساشی» که قرار است صخرههایی را استخراج کند تا شیاطین در آن جشن بگیرند، به حقیقتی تلخ پی میبرد: بشریت به بردگی این موجودات ماورایی درآمده و ساموراییها آخرین سنگرهایی هستند که برای آزادی میجنگند. «موساشی» که عقیده واقعی خود را از همسالانش پنهان میکند و از دوست دوران کودکی خود «کوجیرو کانماکی» فاصله میگیرد، تا روز فارغالتحصیلی در اضطراب زندگی میکند. وقتی تازه فارغالتحصیلان به معدن میرسند، از دیدن رفتار غیرانسانی معدنچیان و ظاهر عجیب و غریب ناظران آنها وحشت میکنند. با این حال، «موساشی» به لطف کمک «کوجیرو» موفق میشود این فضا را تحمل کند. همانطور که رهبر شیطان معدن را ویران میکند، «موساشی» یک بار دیگر توسط قبیله سامورایی «تاکدا» از مرگ حتمی نجات مییابد. «موساشی» که از تحقیر و اشتیاق برای ماجراجویی بهبود مییابد، سفری را آغاز میکند تا سامورایی شود و قبیله خود را تشکیل دهد...