«ایروما سوزوکی» چهارده ساله در تمام زندگی خود بدشانس بوده است و حال مجبور است با وجود سن کماش، برای کسب درآمد به والدین بیمسئولیت خود خدمت کند. با این حال او یک روز متوجه میشود که والدینش او را به شیطانی به نام «سالیوان» فروختهاند! با این حال نگرانی «ایروما» در مورد اینکه چه اتفاقی برای او خواهد افتاد به زودی برطرف میشود، زیرا «سالیوان» فقط یک نوه میخواهد تا او را نوازش کند و مجبورش کند به مدرسه شیطانی «بابیلز» برود. در ابتدا، «ایروما» از ترس اینکه همسالانش متوجه شوند که او انسان است سعی میکند خود را پایین نگه دارد، اما متأسفانه، همهچیز در نهایت دشوارتر از چیزی که فکر میکرد به چشم میرسد، چراکه معلوم میشود که خود «سالیوان» رئیس مدرسه است و همه از او انتظار دارند که پادشاه شیطان بعدی شود! «ایروما» بلافاصله در موقعیتی ظالمانه قرار میگیرد که باید در مقابل تمام مدرسه یک طلسم ممنوعه بخواند. با این کار، «ایروما» فوراً شهرتی را به دست میآورد که آن را نمیخواهد...