داستان درباره دختری است به نام رینکو هاناساکی که از روی برج می افتد و کشته میشود . او به دنیای جدید میرود و در بدن دختری به نام رالیانا مک میلان تناسخ میکند . او این نام را میشناسد ، در کتابی که قبلا خوانده این کاراکتر را خوانده و شناخته که در نهایت توسط نامزدش کشته میشود ، حالا او میخواهد هر ماری بکند تا به سرنوشت دختر در کتاب دچار نشود و ...
داستان درباره کازویا شینا است که وقتی داشت از دو دختر در برابر یک سارق محافظت میرد کشته شد و به عنوان جایزه او به در بدن کودکی به دنیای فانتزی جدیدی تناسخ پیدا کرد و ...
داستان درباره پادشاه انگلیس است که در زمان مرگ به الهه آلیستیا میگوید میخواهد تناسخ کند و به یک قهرمان و مبارز خوب تبدیل شود ، اما او به یک دختر زیبا تناسخ میکند و ...
داستان درباره پسری است به نام هارویوشی کوگا که قدرتمند ترین جادوگر زمان خودش بود که به خاطر خیانت شاگردانش در اخرین نفس ها تناسخ پیدا میکند به اروپای جدید و فانتزی . او در یک خانواده جادوگر با نام سیکا لامپروگ تناسخ پیدا میکند و قدرتی ندارد و ...
داستان درباره ماچیکو هیراکو است که به خاطر بیماری همیشه در بیمارستان بستری بوده و نهایت فوت میکند . خدا به او چون سختی زیادی کشیده اجازه میدهند که خودش آینده اش را انتخاب کند و او بدین سالم و امکان کشاورزی را طلب میکند و ...
داستان درباره پرنسس آنیسفلیا است که علم و توان جادو ندارد ولی همیشه در آرزوی پرواز است . او از ولیعهدی انصراف میدهد و به دنبال علم جادو میرود و ...
داستان درباره مینورو کاگنو است که تمرینات سختی را برای تبدیل شدن به قهرمان انجام میدهد اما ...
داستان درباره یک قهرمان است که در زندگی جدید در بدنه یک شمشیر تناسخ پیدا میکند و ...
زندگی «آیلین لورن داتریش» در روزی که نامزدی او با ولیعهد «سدریک جین المیر» لغو میشود، برای همیشه تغییر میکند تا او بتواند با «لیلیا رینورث» همراه باشد. این رویداد باعث ایجاد خاطرات «آیلین» از زندگی گذشته‌اش میشود: او در یک بازی otome به عنوان شرور تناسخ یافته است، که قرار است در آخرین مرحله بازی بمیرد! حالا او برای جلوگیری از مرگ از‌پیش‌تعیین‌شده‌اش، تنها یک گزینه دارد: ازدواج با آخرین باس بازی، «کلود جین المیر»، معروف به «شاه شیطان» و برادر ناتنی «سدریک» و ازدواج با او. با این حال، گفتن آسان‌تر از انجام است! چراکه «کلود» به نیت او بی اعتماد است. «آیلین» به جای تسلیم‌شدن، سخت تلاش میکند تا با کمک به «کلود» که میخواهد آرزویش را برآورده کند، قلب او را به دست آورد: ایجاد صلح بین نوع بشر و جانوران اهریمنی. اما زمان رو به اتمام است و این دختر نه‌تنها باید مسیر پایان غم‌انگیز خود را تغییر دهد، بلکه «کلود» را نیز به مسیر درست هدایت کند...
برای آماده‌شدن برای تناسخ در دنیایی دیگر، «کلوین» خاطرات منتخب زندگی قبلی خود را در ازای توانایی‌های قدرتمند، امتیازات مهارتی و عنوان احضارکننده کلاس S رها میکند. به عنوان یک امتیاز، الهه‌ای که تولد دوباره او را به زندگی برمی‌گرداند، «ملفینا» نام دارد و به او پیشنهاد میکند که از هر همراه، یکی را انتخاب کند تا در نقش احضارکننده‌اش به او سر بزند. «کلوین» به سرعت خدا را انتخاب میکند و مطمئن است که احساسات پرشور او نسبت به او حتی بدون تمام خاطراتش دوباره ظاهر خواهند شد. «کلوین» سفر جدید هیجان‌انگیز خود را با «ملفینا» به عنوان راهنمای خود آغاز میکند. با این حال، برای احضار فرم فیزیکی الهه محبوبش، او نیاز به کسب مقادیر قابل‌توجهی از امتیازات «مانا» دارد و بهترین راه برای انجام این کار، ارتقایافتن از طریق مبارزه با دشمنان قوی و بستن قرارداد با همراهانی حتی قوی‌تر است...
داستان درباره رهبر شیاطین به نام وی ووژان است که رئیس و استاد بزرگ آنهاست و به خطار مشکلاتی که ایجاد کرده نفرین انسان ها را پست سر خود میبیند و توسط گروهش کشته میشود ، اما ...
داستان درباره مردی است به نام ژوگه کونگمینگ که در سه پادشاهی چین در قدیم یکی از بزرگترین رهبر های ارتش بوده است . در زمان مرگ آرزو میکند تا در دنیایی آرام مجدد متولد شود و در توکیوی امروزی به دنیا می آید و ...
