جونجی ایتو: دیوانه Itou Junji: Maniac
داستان اقتباسی است از روی 20 قسمت از مجموعه مانگاهای جونجی ایتو که در ژآنر ترسناک و وحشت ساخته شده است و ...
داستان اقتباسی است از روی 20 قسمت از مجموعه مانگاهای جونجی ایتو که در ژآنر ترسناک و وحشت ساخته شده است و ...
داستان درباره کی کورونو است که برای نجات جان شخصی روی ریل قطار میپرد و خودش کشته میشود ، وقتی به هوش می آید خودش را در یک اتاق با چند فرد مرده دیگر میبیند و ...
داستان درباره افراد نخبه و دانشمندانی هستند که به انسان های جدید معروفند و قرار است در جهان صلح برقرار کنند ، ولی توسط گروهی شرور دزدیده میشوند و ...
در کلاس 3-3 دبیرستان «یومیامای شمالی»، «کوئیچی ساکاکیبارا» از مرخصی استعلاجی برای ماه اول مدرسه بازمیگردد. در میان همکلاسیهای جدیدش، او به طور غیرقابلتوضیحی به سمت «می میساکی» کشیده میشود، دختری جذاب که او را در زمان غیبتش در بیمارستان ملاقات کرده است. اما هیچیک از همکلاسیهای «کوئیچی» وجود این شخص را تأیید نمیکنند. آنها به او هشدار میدهند که خود را با چیزهایی که وجود ندارند معطل نکند. «کوئیچی» برخلاف سخنان آنها، با «می» دوست میشود و به زودی از حقیقتی شوم آگاه میشود. «کوئیچی» در نفرینی که کلاس را فرا گرفته غرق میشود، اما تصمیم میگیرد تا ارتباطش را با دوست جدیدش گسترش دهد. از آنجایی که مجموعهای از تراژدیهای غیرمنتظره در مسیر آنها رخ میدهد، اکنون بر عهده «کوئیچی»، «می» و همکلاسیهایشان است که این معمای وحشتناک را کشف کنند؛ اما انجام این کار بهای گزافی دارد...
پس از مرگ، بهشت یا جهنم در انتظار بیشتر انسانهاست، اما برای تعداد معدودی از افراد، مرگ آنها را به Quindecim میآورد، مکانی که تنها دو نفر از افرادی که همزمان میمیرند میتوانند وارد آن شوند. شخصی به نام «Decim» به عنوان داور در این نوار عمل میکند، وظیفهی او قضاوت صحیح اتفاقیست که در این مکان رخ میدهد. افرادی که در این مکان سر در میآورند مجبورند وارد رقابتی حساس شوند تا بتوانند روح خود را نجات دهند. در صورت پیروزی، آنها تناسخ پیدا میکنند و در صورت باخت، روحشان برای همیشه از دایرهی حیات محو میشود. از دارت و بولینگ گرفته تا بازیهای مبارزهای، هر شخصی مجبور است به شکلی متفاوت برای حفظ و نجات روحش بجنگد...
داستان درباره نوبواکی کانازاوا است که به مدرسه جدید رفته و خیلی ادم اجتماعی نیست . او در مدرسه دستور بازی پادشاه را دریافت میکند که همه باید شرکت کنند و هر کسی بازی نکند مجازات سنگینی دارد و ...
«کو یاموری» یک دانشآموز متوسطه معمولی است که با درک مفهوم پیچیده عشق مبارزه میکند. از آنجایی که او تسلیمشدن در برابر هنجارها منطقی نمیبیند، به زودی از رفتن به مدرسه منصرف میشود. «کو» که حالا از مدرسه انصراف داده، به دلیل بیکاریاش دچار بیخوابی شده است، پس تصمیم میگیرد شبها تنهایی در خیابانها تنهایی پرسه بزند. یک شب، «کو» با دختری عجیب به نام «نازونا ناناکوسا» روبرو میشود که معتقد است مردم در طول شب بیدار میمانند، چراکه از نحوه گذراندن روز خود ناراضی هستند و تا زمانی که ممانعتهای خود را رها نکنند نمیتوانند استراحت کنند. «نازونا» به «کو» در مسائل خوابش کمک میکند و او را به خانهاش دعوت میکند، جایی که او را متقاعد میکند که یک فوتون با او به اشتراک بگذارد. «کو» فقط وانمود میکند که چرت میزند و این درست در زمانی رخ میدهد که «نازونا» ناگهان گردن «کو» را گاز میگیرد و خود را به عنوان یک خونآشام معرفی میکند! در حالی که «کو» فکر میکند گازگرفتن او را به یک خونآشام تبدیل خواهد کرد، این اتفاق صورت نمیگیرد. برای تغییر، انسان فانی باید توسط کسی که واقعاً دوستش دارد گاز گرفته شود! «کو» که آماده رهاکردن زندگی انسانی خود است، هدف جدیدی را برای خود انتخاب میکند: انتخاب «نازونا» به عنوان شریک عشقی و در نتیجه، تبدیلشدن به یک خونآشام!
داستان درباره زمانی است که گروهی شر از موجودات ترسنام هستند که انسان ها را از بین میبرند و در مقابلش گروه هلسینگ است که وظیفه اش از بین بردن این موجودات است و ...
«یوراگی سو» که زمانی مسافرخانه چشمههای آب گرم بود، اکنون یک پانسیون با اجاره فوقالعاده ارزان است. همانطور که شایعات میگویند، این مکان توسط یک روح شرور که همه مستاجران بالقوه را میترساند تسخیر شده است. بنابراین این مسافرخانه پناهگاهی عالی برای «فویوزورا کوگاراشی» خواهد بود، شخصی با سلامت روان لهشده و سبک زندگی بیخانمان که به دنبال سقفی مقرونبهصرفه برای ماندن در زیر آن و ارواح برای جنگیری است! «کوگاراشی» خود را برای رویارویی با شبح آماده میکند، اما متوجه میشود که این شبح آنقدر که شایعات نشان میدادند شرور نیست. در عوض، این روح دختری زیبا و با موهای نقرهای است که تنها خاطره زندگی قبل از مرگش، نامش است: «یونا». گیجکنندهتر از همه این است که سایر مستاجران «یوراگی سو» نه تنها میتوانند «یونا» را ببینند، بلکه هر کدام توانایی ماوراءطبیعی مختص به خود را دارند! در میان هرج و مرج ناشی از ساکنان دمدمیمزاج، «کوگاراشی» تلاش میکند تا حسرتی که «یونا» را به جان دنیای زندهها انداخته است را کشف کند، تا مبادا او تبدیل به یک روحی شیطانی شود که محکوم به گذراندن زندگی پس از مرگ در جهنم است...
داستان درباره زمانی است که شیاطین در کنار مردم زندگی میکنند و میتوانند بدن انسان ها را بگیرند ولی اگر انسان قوی باشد شیاطین را در اختیار خودش میگیرد و ...
داستان درباره لوسی است که نوعی خاص از نژاد ها را دارد و چندین سال تحت آزمایش دولت بوده . او فرار میکند ولی در طی فرار خون ریزی زیادی ایجاد میشود و ...
داستان درباره زمانی است که عده ای اعتقاد دارند که یک شینگامی یا خدای مرگ وجود دارد که نامش بوگی پاپ است و زمانی که یک دانشجوی دختر گم میشود شاعیه ها زیادتر میشود و ...