عاشقان شیطانی Diabolik Lovers
داستان درباره دختری است به نام یوی کوموری که از خون آشام ها و افرادی که قدرت های ماورا الطبیعه دارند میترسد ولی به دستور پدرش برای زندگی و تحصیل به یک عمارت میرود و ...
داستان درباره دختری است به نام یوی کوموری که از خون آشام ها و افرادی که قدرت های ماورا الطبیعه دارند میترسد ولی به دستور پدرش برای زندگی و تحصیل به یک عمارت میرود و ...
داستان درباره زمانی است که با بوجود آمدن فاجعه ای به نام Invertia جهان کاملا اصلاح شد . انسان های جدیدی خلق شدند و بین آنها برای حضور در شش مدرسه برتر مابقاتی با نام فستاس برگزار شد و ...
داستان درباره پسری 18 ساله به نام تسوکاسا میزوگاکی است که پس از اینکه نتوانست در دانشگاه قبول شود ، برای کار به شرکت SAI میرود که در آنجا اندروید های خیلی پیشرفته و نزدیک به واقعیت را میسازند . این اندروید ها گیفتیا نام دارند و 9 سال و 4 ماه عمر میکنند و بعد باید بازیافت شوند . یکی از این ها ایلا نام دارد که با او کار میکند و ...
داستان درباره شهری است به نام لوط هلسلیم که همان شهر نیویوک سابق در آمریکا است که پس از باز شدن دروازه ای مرموز و آمدن خون آشام ها ، میمون های عجیبب الخلقه و ... همه چیز در آن تغییر کرده است . حالا فردی به نام لئوناردو واچ که در چشمش قدرت های ماورایی دارد به آنجا سفر میکند و ...
داستان درباره پایگاه های نیروی دریایی است که به جای سلاح دخترانی را دارند که روح کشتی ها جنگی ژاپنی را در خودشان جا داده اند و به کانموسو مشهورند و باید جلوی تهدید ناوگان آبیسال را بگیرند و ...
در مواقع ضروری اگر به جای مناسب نگاه کنید، ممکن است شماره تلفن عجیبی را ببینید که با خط قرمز خط خورده است. اگر با این شماره تماس بگیرید، میشنوید که مرد جوانی خود را «خدای یاتو» معرفی میکند. «یاتو» یک خدای کوچک به نام «خدای تحویلدهنده» است که رویای داشتن میلیونها عبادتکننده را در سر میپروراند. با این حال بدون زیارتگاهی که به نام او تقدیم شده باشد، اهداف او به دور از واقعیت است. او روزهایش را با انجام کارهای عجیب و غریب برای پنج ین (واحد پول ژاپن) میگذراند تا اینکه شریکش از او خسته میشود و ترکش میکند. درست همانطور که به نظر میرسد همهچیز برای خدای قصه ما بد پیش میرود، اما زمانی روزمرگیهای او دگرگون میشود که یک دختر دبیرستانی به نام «هیوری ایکی»، ظاهراً «یاتو» را از یک تصادف رانندگی نجات میدهد و به جای او آسیب میماند. او زنده میماند، اما این رویداد باعث میشود روح او دچار اشکال شود و از این رو بتواند بدنش را ترک کند! حال «هیوری» از «یاتو» میخواهد که او را به حالت عادی برگرداند، اما وقتی متوجه شد که برای انجام این کار به یک شریک جدید نیاز دارد، با اکراه موافقت میکند که به او کمک کند تا یکی را پیدا کند. و با کمک «هیوری»، شانس «یاتو» نیز ممکن است به او رو کرده باشد...
پس از مرگ، بهشت یا جهنم در انتظار بیشتر انسانهاست، اما برای تعداد معدودی از افراد، مرگ آنها را به Quindecim میآورد، مکانی که تنها دو نفر از افرادی که همزمان میمیرند میتوانند وارد آن شوند. شخصی به نام «Decim» به عنوان داور در این نوار عمل میکند، وظیفهی او قضاوت صحیح اتفاقیست که در این مکان رخ میدهد. افرادی که در این مکان سر در میآورند مجبورند وارد رقابتی حساس شوند تا بتوانند روح خود را نجات دهند. در صورت پیروزی، آنها تناسخ پیدا میکنند و در صورت باخت، روحشان برای همیشه از دایرهی حیات محو میشود. از دارت و بولینگ گرفته تا بازیهای مبارزهای، هر شخصی مجبور است به شکلی متفاوت برای حفظ و نجات روحش بجنگد...
اگر توانایی «یو اوتوساکا» در تسلط بر ذهن و بدن دیگران وجود نداشت، او فقط یک دانشآموز معمولی میبود. با وجود اینکه قدرت مرموز «یو» فقط برای پنج ثانیه دوام دارد، اما باعث میشود او وارد یک دبیرستان بسیار معتبر برای تحصیل شود. «نائو توموری» که رئیس شورای دانشآموزی «آکادمی هوشینومی» است، قدرت «اوتوساکا» را کشف میکند و سرانجام شیطنتهای او را متوقف میکند. «نائو» از طریق اجبار، «یوو» را متقاعد میکند که به «هوشینومی» منتقل شود و به شورای دانشآموزی بپیوندد. «آکادمی هوشینومی» مؤسسهای است که برای نوجوانانی ایجاد شده که دارای تواناییهای ماوراءطبیعی هستند و شورای دانشآموزی نیز به عنوان واسطهای که چنین افرادی را پیدا و به آکادمی معرفی میکند عمل کرده است. با کمک «یوو» در امور شورا، این گروه به دنبال یافتن و محافظت از دانشآموزانیست که ممکن است برای این آکادمی مفید واقع شوند. با این حال، همانطور که آنها تواناییهایشان را بیشتر بررسی میکنند، درگیر مسائل بسیار پیچیدهتری از آنچه که تصور میکردند میشوند...
داستان درباره تعداد اندکی از مردم است که میتوانند با دستکاری روح خودشان ، سلاج های قدرتمندی بسازند که به بلیزر ها معروفند و ...
داستان در ژاپن جدید تعریف میشود که اولین کشوری است که گونه های غیر انسانی را به رسمیت شناسخت ، حالا داستان پسری روایت میشود به نام کیمیهیتو کوروسو که زندگی آرامی داشت تا اینکه دختران هیولا به آنجا آمدند و ...
داستان درباره پسری است به نام باسارا توجو که روی پدرش دو دختر را به خانه می آورد و میگوید اینها خواهر های جدیدت هستند و ...
داستان درباره ژاپنی است که وسیله ای به گردن مردم بسته است تا همه را کنترل کند و هر چیز زشت و ناراحت کننده را از بین ببرد و ...