قبیله نه Tribe Nine
داستان در نئو توکیو روایت میشود ، در جامعه قبایل زیادی تشکیل شد و چون روابطشان با خشونت همراه بود ، دولت قانونی وضع کرد که حل مشکلات باید با مسابقات بیسبال باشد و ...
داستان در نئو توکیو روایت میشود ، در جامعه قبایل زیادی تشکیل شد و چون روابطشان با خشونت همراه بود ، دولت قانونی وضع کرد که حل مشکلات باید با مسابقات بیسبال باشد و ...
داستان در ژاپن آخرالزمانی روایت میشود که فقط بیابان های شنی از آن باقی مانده است ، بیماری خاصی در سراسر کشور پخش شده که دولت گفته است به خاطر قارچ انسان خوار است . در این میان فردی به نام بیسکو آکابوشی که محافظ قارچ است وجود دارد و ...
داستان درباره پسری است به نام میرای کاکههاشی که خانواده اش را از دست داده و پیش اقوامش میماند ولی انقدر او را اذیت کرده اند که افسردگی گرفته و میخواهد خودکشی کند . در زمان خودکشی به جای مردن واسه یک دنیای دیگر میشود و موجودی بالدار به نام ناسه را میبیند که میگوید فرشته نگهبان است و ...
داستان درباره شاهزاده ای است به نام بوجی که جانشین پادشاه است . ولی نمیشود و نمیتواند صحبت کند و برای همین کسی او را دوست ندارد و میگویند برای این کار مناسب نیست . او با فردی در سایه ملاقات میکند و با او دوست میشود و ...
«هیتوهیتو تادانو» یک پسر معمولی است که با یک برنامه واضح وارد اولین روز دبیرستان میشود: اجتناب از مشکلات و یکیشدن با جمع همسالانان. متأسفانه هنگامی که او در کنار زیباترین دختر کلاس یعنی «شوکو کومی» می نشیند، بلافاصله برنامهاش شکست میخورد! «کومی» دختری با موهای بلند و تیره است و با اینکه شخصیتی مرموز دارد، در همه جا مورد محبوب است. با این حال بدون اینکه کسی از اطرافیانش بداند، او اضطرابی فلجکننده دارد که باعث ایجاد اختلال ارتباطی در او شده است. این موضوع او را شدیداً از معاشرت با همکلاسیهایش باز میدارد. با این حال زنجیرهای از رویدادها کومی را مجبور میکند هنگامی که در کلاس درس تنها میمانند، با نوشتن بر روی تخته سیاه با «تادانو» تعامل کند، گویی در یک مکالمه مجازی هستند. «تادانو» که به عنوان اولین نفر متوجه اختلال ارتباطی «کومی» شده است، گچ را برمیدارد و او نیز شروع به نوشتن میکند. سرانجام متوجه میشود که هدف «کومی» این است که در دوران دبیرستانش صد دوست پیدا کند! برای این منظور، او تصمیم میگیرد به او کمک کند، بنابراین اولین دوست او میشود...
داستان درباره پسری است به نام هیوری یاماکاوا که علاقه بسیار زیادی داشته که با پدرش ماهی گیری کند . او روزی به یاد پدرش به ساحل رفته بود که با دختری زیبا روبرو میشود که کوهارو میناگی روبرو میشود و ...
مردم «هینوموتو» که 150 سال پیش از حکومت ساموراییها رها شدهاند، زندگی مسالمتآمیزی دارند و به خدایان به رهاییبخشهای خود (شیاطینی که شکلهای واقعیشان مورد تردید است) احترام میگذارند. «موساشی» که قرار است صخرههایی را استخراج کند تا شیاطین در آن جشن بگیرند، به حقیقتی تلخ پی میبرد: بشریت به بردگی این موجودات ماورایی درآمده و ساموراییها آخرین سنگرهایی هستند که برای آزادی میجنگند. «موساشی» که عقیده واقعی خود را از همسالانش پنهان میکند و از دوست دوران کودکی خود «کوجیرو کانماکی» فاصله میگیرد، تا روز فارغالتحصیلی در اضطراب زندگی میکند. وقتی تازه فارغالتحصیلان به معدن میرسند، از دیدن رفتار غیرانسانی معدنچیان و ظاهر عجیب و غریب ناظران آنها وحشت میکنند. با این حال، «موساشی» به لطف کمک «کوجیرو» موفق میشود این فضا را تحمل کند. همانطور که رهبر شیطان معدن را ویران میکند، «موساشی» یک بار دیگر توسط قبیله سامورایی «تاکدا» از مرگ حتمی نجات مییابد. «موساشی» که از تحقیر و اشتیاق برای ماجراجویی بهبود مییابد، سفری را آغاز میکند تا سامورایی شود و قبیله خود را تشکیل دهد...
داستان درباره کینا کاگامی است که وقتی در بیمارستان نتوانستند او را سلامت کنند ، مجبور شد برای ادامه حیات وارد دنیای مجازی لیدیل بشود و نامش هم به ساینا تغییر کرد و ...
داستان درباره پسری است به نام ریتو میزوهارا که به بیماری نادری مبتلا میشود و برای بررسی بیشتر 5 سال به خواب سرمازا میرود ، وقتی بیدار میشود میفهمد که یک سال بعد از خواب او بیماری آمده که همه مردان را کشته و او و چهار مرد دیگر زنده مانده اند و حالا باید جمعیت زمین را بیشتر کنند و ...
داستان درباره جادوگری است که نشان جادوگری اش قدرت زیادی ندارد و تصمیم میگیرد هزاران سال بعد دوباره به دنیا بیاید ولی زمانی می آید که مردم زیاد از جادوگری خبر ندارند و ...
داستان در شهر لس آنجلس در سال 2032 میلادی روایت میشود که یک زن جوان بدون هیچ نوعی از خاطره از خواب بیدار میشود . او مهارت های کشنده زیادی دارد و با نشانه هایی که دارد ، میخواهد خودش را بشناسد و ...
داستان درباره شهری است به نام نئو کیوتو یا کیوتو جدید که در این شهر همه چیز اطریق بازی کارتی که Build Divide نام دارد کنترل میشود و قدرت و شخصیت هر فرد با مهارت در این بازی تعیین میشود . حالا روزی شخصی به نام تروتو کورابه از خواب بیدار میشود و ...